خشکسالی؛ مهمترین تهدید خاورمیانه
گرچه در سالهاي دور درگيري بر سر منافع سياسي، جغرافيايي و منابع طبيعي چون نفت و گاز زمينهساز جنگها و نبردهاي خونين ميان کشورهاي مختلف جهان شده، اما به نظر ميرسد در آيندهاي نهچندان دور بايد شاهد بروز جنگهاي خونين، اينبار بر سر «آب» باشيم. خشکسالي و کمبود منابع آبي طي سالهاي اخير سبب بروز پديده هايي چون قحطي و مهاجرت شده، به طوري که اهميت اين موضوع سبب فراگير شدن واژهاي تحت عنوان Hydro politics شده است. هيدروپولتيک (Hydro Politics) واژهاي مرکب از «آب» و «سياست» است که اهميت و نقش منابع آبي و بهخصوص منابع آبي مشترک را در مناسبات سياسي کشورها مورد مطالعه قرار ميدهد.
آنچه مسلم است، افزايش جمعيت و نياز مبرم براي دسترسي به منابع آبي بيشتر جهت کشاورزي و شرب، زمينه را براي بروز تنش و درگيري کشورها برسر منابع آبي فراهم کرده است. اين موضوع را بارها بر سر تعيين حقابه رودخانه هاي مرزي ميان کشورها، بهخصوص در منطقه خاورميانه، شاهد بودهايم به طوري که فراگير شدن اين روند در جهان ميتواند زمينه خطرناکي براي مناقشات جدي ميان کشورهاي جهان، بهخصوص در دهه پيش رو باشد.
بنا بر پيش بينيهاي کارشناسان، طي دو دهه آتي، ميزان تقاضا براي آب شرب در جهان 40 درصد بيشتر از ميزان کنوني خواهد بود که اين رقم در کشورهاي سريعالرشد 50 درصد است. اين در حالي است که ميزان ورودي منابع آبي رشد چنداني نداشته است. به طور مثال، طبق برآوردهاي جديد ميزان بارندگيهاي کشور در سال جاري نسبت به مدت مشابه سال قبل 60 درصد کاهش نشان ميدهد، در حالي که ميزان مصرف روند افزايشي داشته است که اين مسئله صداي زنگ خطر خشکسالي را در کشور بلندتر از هميشه کرده است.
همانطور که اشاره شد، تقريبا تمام جنگهاي قرن حاضر، بهخصوص در خاورميانه، بر سر نفت بوده اما در قرن آينده همه جنگها به طور حتم بر سر آب خواهد بود مگر اينکه شيوه هاي مديريت و الگوهاي مصرف آب تغيير جدي کنند.
البته اين موضوع جديدي نيست اما گويا اهميت آب در ميان هياهوهاي سياسي و اجتماعي اين روزها گم شده، به طوري که حتي در حدود 150 سال پيش يعني در نوامبر 1869 در نخستين سرمقاله از نخستين شماره مجله معتبر Nature، به اهميت آب اشاره شد. در اين مقاله که به قلم «توماس هنري هاکسلي»، زيستشناس انگليسي و از طرفداران سرسخت نظريه داروين، نگاشته شده، آمده است: «طبيعت ما را احاطه کرده و در آغوش خود گرفته است. اما ما نهتنها توان جدايي از طبيعت را نداريم، بلکه حتي نميتوانيم به آن نفوذ کنيم و آب به خون حيات طبيعت تبديل شده است...»
چه بخواهيم چه نخواهيم، «جنگ آب» يک واقعيت جديد و تلخ براي تجار و دولتهاست و خشونت و درگيري بر سر منابع آبي از هند گرفته تا عراق در حال افزايش است. تنها راه حل مقابله با اين بحران، مديريت صحيح و ايجاد مشاغلي است که ميتوانند در اين راه نقشي حياتي ايفا کنند.
درگيري مشاغل و کارخانجات بر سر آب
علاوه بر مناقشات سياسي، در شمار بسياري از موارد قابل ذکر در درگيريهاي آبي، نقش کمپانيهاي مطرح در انداختن جرقه در اين انبار باروت به اثبات رسيده است. در يکي از مهمترين اين موارد، کمپاني «کوکاکولا» به بهرهبرداري بيرويه از آبهاي زيرزميني در کارخانه بستهبندي خود واقع در روستاي «مهدي گنج» هند در ايالت «اوتار پرادش» متهم شد. اين اقدام کارخانه کوکاکولا موجي از اعتراضات مردمي را به دنبال داشت که مدت طولاني ادامه يافت. در سال 2003 نيز تصميم يک کمپاني توليد کاغذ و چوب فنلاندي به نام UPM براي احداث کارخانه توليد محصولات کاغذي و چوبي به ارزش يک ميليارد و 200 ميليون دلار در حاشيه رودخانه «ريو» در اروگوئه، با ادعاي آرژانتين مبني بر ايجاد آلودگي زيستمحيطي در اين رودخانه همراه شد و مدتها روابط ديپلماتيک اين دو کشور همسايه در امريکاي جنوبي را تيره و تار کرد. اما اين شرکتها براي اينکه خود را در اين درگيريهاي مرتبط با آب ببينند، نيازي نيست که قهرمانان جنگي باشند. «جيمز آلن» مدير بخش محيطزيست و تغييرات جوي در موسسه مديريت ريسک Maplecroft ميگويد: «شرکتهاي چندمليتي نيز در درگيريهاي مربوط به آب آسيبپذيرند. آب يک موضوع داخلي است اما محصول نهايي در سطح محلي استفاده نميشود. بنابراين هميشه سبب بروز تنش واقعي ميان مشاغل بينالمللي و مصرفکنندگان داخلي ميشود.»
خطرات به وجود آمده براي مشاغل و کمپانيها بسيار جدي است. درگيريهاي مرتبط با آب از راه هاي مختلفي نظير لطمه زدن به اعتبار برندها و کمپانيها، تحريمهاي قانوني و همينطور موانع قانوني، سود اين شرکتها را به خطر مياندازد. در بدترين حالت ممکن، مانند اتفاقي که براي کمپاني کوکاکولا در مهدي گنج افتاد، ممکن است مجوز اينگونه مشاغل باطل شود. آلن تصريح کرد: «اگر قصد سرمايهگذاري 200 ميليون پوندي در تاسيس يک کارخانه جديد بستهبندي داريد، بايد به اين نکته توجه کنيد که آيا تجهيزات کارخانه خود را مطابق با شرايط منطقهاي که هماکنون با کمآبي جدي مواجه است، تطبيق دادهايد يا آيا بهتر نيست مکان جايگزيني را براي احداث کارخانه خود پيدا کنيد؟» اما به نظر ميرسد آنها ابزار لازم را براي اتخاذ چنين تصميمهايي ندارند. آنچه واضح است اين است که هرچه منابع آبي دقيقتر و محدودتر مديريت و اداره شوند، احتمال وقوع درگيريها بر سر آب کاهش مييابد. پيشرفتهايي که در زمينه بهرهوري آب طي سالهاي اخير حاصل شده، نشان ميدهد اگر نخواهيم بگوييم همه کمپانيها، اما بسياري از آنها به اهميت منابع محدود آب واقف شدهاند.
جنگ آبي در خاورميانه و آفريقا؛ از خيال تا واقعيت
منطقه خاورميانه - شمال آفريقا، خشکترين و کمآبترين منطقه در جهان است که اين مسئله بر توسعه اقتصادي و اجتماعي اکثر کشورهاي منطقه تاثير ميگذارد. گرچه اين منطقه پنج درصد جمعيت جهان را در خود جاي داده، اما کمتر از يک درصد منابع آبي جهان را در اختيار دارد. امروزه ميزان دسترسي سرانه مردم اين منطقه به آب حدود 1200 مترمکعب است، در حالي که در ساير مناطق جهان اين آمار به هفت هزار مترمکعب ميرسد. دسترسي سالانه به آب در منطقه نيز متفاوت است. در ايران 1800 مترمکعب و در اردن و کرانه هاي باختري و نواره غزه و يمن کمتر از 200 مترمکعب دسترسي به آب وجود دارد. پيش بيني شده تا سال 2025 ميزان دسترسي منطقهاي به آب به سالانه 500 مترمکعب به ازاي هر فرد برسد. در حالي که ميزان دسترسي به منابع عادي آب ثابت مانده، به علت افزايش جمعيت و درآمد و توسعه نياز به مصرف آب بيش از پيش افزايش يافته است. جمعيت رو به افزايش و توسعه سريع، حجم تقاضاها به منابع محدود آبي را افزايش داده است. پيش بينيشده که نياز به آب در منطقه خاورميانه از حدود 170 ميليارد مترمکعب در سال 2000 به 228 ميليارد مترمکعب در سال 2025 ميرسد.
مناقشات آبي در خاورميانه و شمال آفريقا موسوم به منطقه منا (MENA)، به طور عمده حول سه حوضه آبگير اصلي يعني حوضه آبگير رودخانه اردن، حوضه آبگير دجله و فرات و رودخانه نيل هستند. وسعت منطقه منا حدود 11 ميليون و 100 هزار کيلومترمربع است. در اين ناحيه، سه کوير معروف و وسيع «صاحارا» (شامل بخشهاي وسيعي از ليبي و مصر)، «ربعالخالي» (در جنوب شرقي شبهجزيره عربستان) و «باديه شام» (در شمال شبهجزيره عربستان) واقع شده است. علاوه بر اين مناطق، بخش وسيعي از ايران نيز پوشيده از کوير است؛ ضمن اينکه ميانگين بارش سالانه در 65 درصد از کشورهاي عضو منا، کمتر از 100 ميلي متر و در 15 درصد از اين منطقه بين 100 تا 300 ميليمتر برآورد شده است و تنها در 20 درصد از وسعت اين منطقه سالانه بيش از 300 ميليمتر بارندگي داريم. اين کمبود آب در خاورميانه تاکنون منجر به وقوع تنشهاي مختلفي شده که از مهمترين آنها مي توان به مواردي چون مناقشات آبي رودخانه نيل، مصر و تهديد اتيوپي به جنگ، تنش آبي دجله و فرات، جنگ در عراق بر سر کنترل آب و ماجراي طولاني دريافت حقابه ايران نسبت به رود هيرمند از دولت افغانستان اشاره کرد که مورد اخير ميرفت تا به يک بحران جدي ميان ايران و افغانستان بدل شود. سدسازيهاي گسترده افغانستان روي هيرمند خشکسالي سيستان و بلوچستان و مهاجرت مردم را به دنبال داشته است که با وجود توافقات بين دو کشور و معاهدات امضا شده درباره تقسيم آب رودخانه هيرمند، کشور افغانستان از دهه 40 هجري شمسي با ساخت دو سد مانع ورود آب هيرمند به ايران شد. اين در حالي است که بر اساس معاهده تقسيم آب رودخانه هيرمند، حقابه بايد به صورت لحظهاي و در تمام طول سال در رودخانه جريان داشته باشد و هيچ لحظهاي نبايد قطع شود اما در سالهاي اخير فقط سيلابها در چند ماه از سال به ايران وارد ميشده است.
خشکسالي ايران به روايت ناسا
آخرين باري که ايران شاهد خشکسالي جدي بود، به سال 1346-1345 بازميگردد اما ناسا بهتازگي پيش بيني کرده که طي سه تا چهار دهه پيش رو، کره زمين با نوعي تغيير نظام بارش مواجه ميشود که براساس اين الگو، از بارش در مناطق خشک کم و بر بارش در مناطق مرطوب افزوده خواهد شد. طي اين فرايند، مناطق خشک کنوني خشکتر ميشوند و پيشروي بيابانها افزايش خواهد يافت که در اين مطالعات، از ايران به عنوان کشوري ياد شده که در پيشاني اين اتفاق مرگبار اقليمي قرار دارد. بنابراين ديگر بايد پذيرفت که موضوع نگراني از خشکسالي و کمآبي در ايران به يک واقعيت مسلم علمي تبديل شده و اگر مسئولان براي اين تهديد چارهانديشي نکنند، بايد بهزودي شاهد بروز مناقشات داخلي بر سر آب و مهاجرتهاي گسترده باشيم. البته اين فقط دولت و مسئولين نيستند که بايد براي اين معضل چارهجويي کنند بلکه خود مردم نيز بايد الگوي مصرف خود را بهشدت اصلاح کنند.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان